امیدهایی که زمانی واهی می‌شمردم همه برآورده شده بودند. رویاهای گم شده در ابهام و پریشانی، واقعیت شده بود و واقعیت به صورت یک زندگی دست و پا گیر و سنگین و خالی از شادی و امید درآمده بود.
ٖ
و او از توفان به لابه صلح می‌خواهد
ولی توفان کجا صلح می‌شناسد.*

* لرمانتوف
.

یه داستان کوتاه؛ ابتدا به خاطر نوع روایت با نیه‌توچکای داستایفسکی مقایسه‌ش کردم. مقایسه تالستوی و داستایفسکی یه پیش‌فرض ناخواسته‌ست برام. به خودم گفتم نیه توچکا کجا این کجا! به اواسط که رسیدم گفتم: لعنتی! چه اثر بزرگی! و از قیاس دست کشیدم. وقتی کتابو تموم کردم ازخودم پرسیدم تونستی چقدر از تحلیل‌ها و توصیفات حسی رو متوجه بشی؟
قرار باشه کتابی رو به همه پیشنهاد بدم یکی از بهترین گزینه‌هاست.

 

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

توليد کننده لوله فلکسيبل زیبا موزیک زیتون Arduino City | شهر آردوینو شعر و نثر سلامت و زیبایی روز کبوتر چاهی آزمون آیین نامه راهنمایی رانندگی آنلاین 97 - 98 - 99 آنلاین